ساخت پالایشگاه های فراسرزمینی موضوعی است که در دولت سیزدهم قوت گرفت و رفته رفته نیز با دیدارهای متعدد بین روسای صنعت نفت کشورها و مقامات، این موضوع عملیاتی گردید. اقدام وزارت نفت ایران در فاز اول برای انعقاد قرارداد با دو کشور ونزوئلا و اروگوئه در جهت راه اندازی پالایشگاه های فراسرزمینی و انتقال خوراک به این پالایشگاهها و سهامدار شدن در آنها و همچنین انتقال خدمات فنی و مهندسی به آنها از جمله قدم های اولیه برای عملیاتی کردن این مجتمع ها به کار گرفته شده است. اما در اقدام بعدی ساخت پالایشگاهی در ازبکستان هم در دستور کار قرار گرفت که اخیرا از سوی جواد اوجی، وزیر نفت در حاشیه نشست اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای مطرح گردید. این اقدامات و پالایشگاه های فراسرزمینی برای ایران با هدف افزایش فروش نفت و به نوعی بازارسازی جدید برای مقابله با تحریم ها بوده است.
چنین اقدامی از سوی مقامات حوزه نفت کشور به لحاظ ساختار برنامه ریزی برای فروش نفت و شناخت بازارهای جدید از یک سو و پیاده سازی مهارت های پالایشگاه سازی مهندسان ایرانی در دیگر کشورها، رویکرد جدیدی است که در دولت سیزدهم به کار گرفته شده است. اما طرح این سیاست و پیگیری روند آن منتقدینی را نیز به همراه داشته است. نقدهای متفاوتی که هر چند از اجرای سازنده این سیاست سخن می راند که علاوه بر فروش مستقیم نفت، ایران می تواند از اهرم قدرت ناشی از پالایشگاه سازی در دنیا بهره ببرد و این قدرت را در جهان هر چند به لحاظ جذب بازارهای دیگر، به رخ بکشد. البته با این رویکرد که چنین اقداماتی و اساسا حرکت در این مسیر که در کشور دیگری سرمایه گذاری تخصصی صورت بگیرد مایه مسرت است. اما نباید از اقتصاد داخل با نگاهی برونگرا که سرلوحه اقتصاد مقاومتی غافل شد. این واقعیت را نباید بگذاریم کم رنگ شود که کشور ما هم با وجود ذخایر غنی هیدروکربوری نیازمند سرمایه گذاری و تاسیس پالایشگاه و کسب ارزش افزوده از تولید است. در واقع بیشترین نقدی که به موضوع ساخت پالایشگاه های فراسرزمینی می شود نگاه به این هدف گذاری است که شاید بد نباشد علاوه بر اجرای سیاست ساخت پالایشگاه فراسرزمینی تاملی همراه با نگاهی به اولویت ها و ضرورت های پالایشگاه سازی کشور را هم داشته باشیم؛ موضوعی که در صنعت نفت ایران به غفلت سپری شده و با وجودی که مصرف انرژی کشور هم تنها از سوخت های فسیلی است و اگر در سال های پیش رو هم این مهم را به تاخیر بندازیم با گرفتاری عدیده ای به لحاظ تامین سوخت مواجه خواهیم شد. به طوری که اگر امروز با کمبود سوخت مورد نیاز مصارف خانگی و صنایع البته فارغ از موضوعات بهینه سازی مصرف سوخت، مواجه هستیم، به دلیل کم اهمیت دانستن توسعه پالایشگاه ها و پتروپالایشگاه ها در کشور و توسعه زنجیره ارزش در بخش بالا دست صنعت نفت بوده است. کمبود سوخت در فصول مختلف سال به چشم می خورد و کمبود منابع گاز در زمستان نیز سال به سال به قدری در شرایط بحرانی قرار می گیرد که تامین برق نیروگاه ها را به دلیل کمبود سوخت با مشکل تامین مواجه می کند. از سوی دیگر کمبود مجتمع های پالایشی برای تولید فراورده های مورد نیاز مردم مانند بنزین و گازوئیل نیز دیگر مشکلاتی است که ما را در ماه هایی از سال ها با موضوعات تامین انرژی مواجه می کند که شاید اگر سال ها قبل چاره اندیشی برای احداث مجتمع های پالایشی می کردیم حداقل امروز با اطمینان خاطر بیشتری از اجرای سیاست های جدیدی در خارج از مرزها صحبت می کردیم. دکتر جواد عاصمی پور استاد بازنشسته دانشگاه صنعت نفت و مدیرعامل ملی حفاری ، مناطق نفتخیز، شرکت نیکو و طراح و مجری بورس نفت در زمینه ساخت پالایشگاه های فراسرزمینی و تجارت انرژی ایران، گفتگویی را با ماهنامه دنیای انرژی انجام داده است تا به ارائه نقطه نظرات کارشناسی در زمینه ضرورت های احداث پالایشگاه های فراسرزمینی بپردازد که این نقطه نظرات را در ادامه می خوانید.
گفتگو مریم میخانک بابایی
اساسا وضعیت سرمایه گذاری و احداث واحدهای جدید پالایشی در اقتصاد نفت ایران را چگونه ارزیابی می کنید و شما به عنوان کارشناس این حوزه که سوابق گسترده ای را هم در پیشبرد و هدایت پروژه های نفتی و حتی تجارت نفت داشتید چگونه تشریح می کنید.
در ابتدا باید گفت که دیدگاه و تمرکز برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی به رشد و پیشرفت این بخش ها به شیوه ای برابر و همسو معطوف می شود. به عبارت واضح تر، ضمن توسعه هر بخش، به نوعی همافزایی در بخشهای مختلف دیگر باید ایجاد شود که در نهایت بگوییم یک برنامه جامع و هدفمندی اجرایی شده است. از سوی دیگر باید توجه داشت كه برنامههایی مربوط به توسعه كشورها متفاوت است و در كشورهایی مانند ما كه اقتصاد آنها بر محور انرژی و منابع محدود بنا نهاده شده است، برنامه های توسعه ای با دشواری گستردهای مواجه است
. به عبارتی، کشورهایی که با لشگر بیکاران مواجه است قاعدتا تکیه آن ها بر برنامه هایی است تا بتوانند از این حجم بیکاران کم کنند و یا اشتغال زایی را به عنوان شاخصه های اقتصادی مطرح کنند. در حوزه سرمایه گذاری در صنعت نفت ایران به دلیل بالا بودن نرخ بیکاری در کشور سیاستگذاران سعی در اجرای برنامه هایی دارند تا بتوانند حداقل از حجم بیکاری کم کنند که البته همانطور که شاهدیم سال ها برنامه های متعددی بویژه در صنعت نفت تعریف کردیم اما متاسفانه به این حجم بیکاری هم افزوده شده است. ازطرفی هم باید به دواصل دیگر نیزبایدتوجه که این دو عبارتند از وجودتحریم های اقتصادی وضرورت رسیدن به خودکفائی درکالاهای اساسی ازجمله فراورده های نفتی درداخل و سیاست ایجادارزش افزوده به جای خام فروشی است.
با این مقدمه کوتاه می خواهم به این موضوع اشاره کنم که در كشور ما و بر اساس سند توسعه افق ۱۳۹۴ که به تصویب شورای عالی مصلحت نظام هم رسید، مصوب شد که ما باید به تولید ۷ و نیم میلیون بشكه نفت خام و میعانات گازی در روز برسیم تا بواسطه آن بتوانیم ۷ درصد از انرژی موردنیاز جهان را تأمین و ۱۴ درصد از سهم اوپك را به ایران اختصاص دهیم؛ همچنین بواسطه این سند توسعه ای قرار بود پالایشگاه ها را به ظرفیت تولید 2.5 میلیون بشکه نفت برسانیم و در افق 1400 نیز این ظرفیت را به 3.5 میلیون بشکه درروز پالایشگاهی برسانیم. و درپتروشیمی نیز به تولیدسالانه 20میلیارددلار برسیم تا نقش اول درمنطقه را داشته باشیم. همچنین در تولید گاز نیز به 4/1 میلیاردمترمکعب تولید روزانه برسیم.
در این سند مذکور 10 پالایشگاه جدید تعریف شده بود و همچنین می بایستی پالایشگاه های موجود اعم از آبادان ارتقا کیفی پیدا کند. به عبارتی قرار بود ظرفیت موجود پالایشگاه آبادان به 600 هزار بشکه در روز ارتقا یابد. و پالایشگاه جدیدی تحت عنوان پالایشگاه خوزستان باظرفیت 200هزاربشکه وبا استفاده ازنفت خام تولیدی میادین غرب کارون وصرفا برای صادرات به عراق احداث گردد. پالایشگاه های حوزه شمال کشورتاسیس ونفت خام آسیای میانه به عنوان خوراک این پالایشگاه ها را به مصرف برسانیم، تامشکل سوخت رسانی نواحی شمالی کشوردرزمستان برطرف شود. نفت را به آسیا میانه سوآپ کنیم تا مشکل سوخت رسانی نواحی شمالی کشور در زمستان برطرف شود.
اما چه اتفاقی افتاد؟ دیدیم که متأسفانه با یك تفكر اشتباه و نابهجا متحمل میلیاردها دلار زیان و آسیب مالی شدیم. به بیان دیگر؛ مسئولین و دستاندركاران این حوزه در تدوین سند افق ۱۳۹۴ ، با اشاعه تفكر عدم اقتصادیبودن ایجاد و تأسیس پالایشگاهها؛ بزرگترین ضربات را بر پیكره اقتصاد كشور وارد كردند
. سندی که نتیجه آن علاوه بر افزایش تولید نفت موضوع بیکاری در کشور را تاحدودی حل می کرد.
می توانیم بگوییم که نبود منابع مالی مانع اجرایی شدن طرح ها و برنامه های گذشته بوده است؟
اگر منابع مالی نداریم پس چگونه در صدد ساخت پالایشگاه در کشورهای دیگر هستیم. به چه دلیل سیاست ساخت پالایشگاه فراسرزمینی را مطرح می کنیم؟ درونزوئلا که خودعظیم ترین ذخائردرجای نفت خام رادارد. آنهاصرفابخاطرتامین مالی این بحث را به ما مطرح می کنند،که خودشدیدا بدان نیازمندیم .
سیاست ساخت پالایشگاه فراسرزمینی بیشتر برای موضوع تجارت انرژی است ...
ببینید، اینکه ما بخواهیم پالایشگاه فراسرزمینی را پیاده سازی کنیم تا از یک طرف تجارت انرژی را توسعه دهیم و از طرف دیگر راهی برای دور زدن تحریم ها داشته باشیم باید عرض کنم که من در دوره تحریم های قبل از برجام مدیرعامل شرکت نیکو بودم. در آن زمان سالانه 5/2 میلیارد دلار پول با وجود تحریم ها از طریق فروش نفت خام وارد کشور می شد. 8 میلیارددلارفرآورده های نفتی خریداری وبه کشورارسال می کردیم . پس می شود در زمان تحریم هم تجارت انرژی داشت و نمی شود فقط به بهانه تحریم ها بگوییم بهتر است برویم و در ونزوئلا پالایشگاه بسازیم.
موضوع سه گانه تقویت ساخت داخل مطرح است که در صورت توجه می تواند به تجارت انرژی و توسعه نفت کمک کند. این موضوعات عبارت است از:
- تجارت نفت که جایگاه آن دربورس نفت است که در سال 83-84 بنده مسئول طراحی ،اجرا وراه اندازی آن بودم باید عرض کنم که چون وزارت نفت نمی خواهد امپراطوری قدرتش در فروش نفت را رها وبه بورس واگذارکند، آن را ناکارآمدکرده وسرازگردونه فعالیت خارج وبه چندمحموله قیر، گوگردو... اکتفاء کرده و به گونه ای کشوررا سرکار گذاشته است.
- صدورخدمات فنی ومهندسی که واقعا جز قابلیت های کشورماست. اما نیروی کار فنی و مهندسی امکانی را برای فعالیت در داخل نمی بینند این است که ما در حوزه صادرات خدمات فنی و مهندسی قابلیت داریم. ببینید ما در داخل امکانی برای ساخت پالایشگاه ها و ارتقاء کیفیت آن ها فراهم نکردیم وپروژه پتروپالایشگاه ها را به حال خود رها کرده ایم درحالی که 70درصد از حدود سه هزارشرکت موجود در کشور بیکارهستند و ما احداث پالایشگاهها را درفراسرزمینی دنبال می کنیم ؟!
- بحث تامین خوراک هم منتفی است ،اولا امروزطراحی پالایشگاهی تابعی ازخوراک نیست، و با روش های
BELENDING وسایرروش ها، می توان هرخوراکی رابرای پالایشگاه ها تامین کرد. ضمنا اگرتحریم هستیم، چگونه خوراک این پالایشگاه ها رامی توانیم با انتقال انجام دهیم. اگر انتقال و تجارت نفت شرایط خوبی دارد پس چرا صادرات ما کم است؟!!
موضوع غم انگیزی است که ما در حال حاضر ساخت 10 پالایشگاه در کشور را متوقف کردیم و از طرفی دغدغه ساخت پالایشگاه فراسرزمینی در ونزوئلا و دیگر کشورها را داریم.
در مورد ساخت پالایشگاه های متوقف شده بگویید.
قرار بود قبل از جنگ، سه فاز پالایشگاه آبادان با افزایش ظرفیت تولید، به 600 هزار بشکه برسد که متاسفانه همچنان معطل باقی مانده است. همچنین پالایشگاه خوزستان دوم تعریف شد تا فرایند نفت خام غرب کارون را از نفت سنگین با 23 درجه
API تا نفت سبک با 37 درجه
API را پالایش کند و همه فراورده صادر شود. در واقع ما که دارنده ذخایر بزرگ هیدورکربوری جهان هستیم چرا این سرمایه گذاری را در داخل توسعه نمی دهیم ؟ اگر پول داریم که بتوانیم پالایشگاه بسازیم چرا این کار را در داخل کشور پیش نمی بریم ؟ با چه رویکردی می خواهیم پالایشگاه سازی را خارج از مرزها توسعه دهیم درحالیکه یکی از نیازهای اصلی کشور تامین سوخت است؟
یعنی می گویید ما راهی که انتخاب کردیم اشتباه است و باید با تامل بیشتری نسبت به این موضوع نگاه کنیم؟
این کار مثل این است که ما یک روز تصمیم می گیریم و اجرا می کنیم و باید 20 سال پاسخگوی آن تصمیم باشیم که چرا اصلا چنین تصمیمی گرفتیم. آیا 20 سال بررسی کردن کافی نبود که حالا بیاییم و یک روز تصمیم بگیریم و به توسعه و ساخت پالایشگاه و تکمیل طرح های داخل کشور اقدام کنیم؟ این که خیلی بهتر است برویم در ونزوئلا پالایشگاه بسازیم و بعد 20 سال پاسخگو باشیم که چرا چنین تصمیمی گرفتیم. قطعا روزی از تصمیم انجام ساخت پالایشگاه فراسرزمینی پشیمان می شویم. قبل ازانقلاب درمدرس هند، یک پالایشگاه ویک پتروشیمی راسهام دارشدیم ودرمیدان رام بابی پی شریک بودیم، ودرمیدان شاه دنیز آذربایجان هم 10درصدسهام داریم. من درنیکو مدیریت این سهام را برعهده داشتم. بررسی کنید ببینیدچه اتفاقی برای آن ها افتاده است...
شاید تقویت سازوکار تجارت انرژی است که این تصمیم را تقویت کرده است؟
همین الان در دنیا شاهد هستید تجارت نفت دنیا و کلا تجارت انرژی را کشورهایی انجام می دهند که اصلا نفت ندارند. یعنی می شود بدون نفت هم تجارت نفت انجام داد. کل تولیدات نفت جهان 100 میلیون بشکه در روز است اما حجم تجارت نفت دربورس لندن ونیویورک وسنگاپور 250 میلیون بشکه درروز است این یعنی مفهوم واقعی تجارت انرژی.
اینکه به ساخت پالایشگاه در ونزوئلا می اندیشیم بیاییم فکر کنیم سوآپ نفتی ما که قرار بود کریدور ترانزیت پالایشگاهی تا 500 هزار بشکه انجام شود به کجا رسید؟ آبگرید کردن پالایشگاه ها به کجا رسید؟ از آن مهم تر با این لشکر بیکاران که روز به روز بر تعداد آن ها افزوده می شود چه کار می توانیم انجام دهیم؟ می گویند برای کشورهایی که دارای لشگر بیکاران هستند اگر کاری کنیم که عده ای از آن ها اول صبح گودالی را حفاری کنند و شب عده دیگر ان را پر کنند تا حدودی مشکل بیکاری حل می شود. یعنی با اقداماتی در داخل و اجرای حداقل همان برنامه هایی که روزی نشستیم و تصمیم گرفتیم تا اجرا کنیم و نکردیم می توانستیم به خیلی از نیازهای واقعی مان پاسخ دهیم.
غرب کارون ما با 11میدان نفتی جدید آماده بهره برداری باتولید یک میلیون ودویست هزار بشکه نفت در روز است اما حاضر نیستیم این میادین که %60 آنهامشترک است را در پالایشگاه خوزستان سرمایه گذاری کنیم در حالیکه به فکر انجام پروژه در خارج از مرزها هستیم.
حال اگر نخواهیم به تاسیس پالایشگاه های جدید بیاندیشیم، نظرتان در مورد ارتقاء کیفی پالایشگاه های موجود چیست؟
معادله بسیار ساده ای است. ما باید شرایط داخل را بیشتر تقویت کنیم و بعد به فکر خارج کردن سرمایه و گسترده کردن فعالیت های این چنینی باشیم. 15 سال قرار است که پالایشگاه های موجود را آبگرید کنیم. البته تکنولوژی آبگرید کردن بسیار پیچیده است. برای این آبگرید کردن نیازمند سرمایه گذاری هستیم که این موضوع هم در چشم انداز توسعه افق 1394 دیده شده بود. در این چشم انداز مطرح شد که برای تحقق سند نیازمند صرف هزینهای بالغ بر ۴۰۰ میلیارد دلارجمعا برای توسعه بخش بالادستی وپایین دستی تا پایان سال ۱۴۰۴ هستیم تا نهایتاً به ایدههایی كه در سال ۱۳۹۴ برسیم. اما ببینیدسرنوشت آن سند به کجا رسید!؟
400 میلیارد دلار برای توسعه بخش بالادست و پایین دست صنعت نفت ، گاز و پتروشیمی نیاز داریم. برای بخش بالادستی که تولید نفت و توسعه میادین جدید است تا نفت پالایشگاه ها را تامین کند. در میادین غرب کارون که 60 درصد میادین مشترک ما با کشورعراق است بیش از گذشته باید مورد توجه قرار گیرد. چون شرکت هایی مانند سینوپک و شرکت چینی
CNPCI درحال برداشت نفت از این میادین هستند. این میادین در جوار 25 کیلومتری خرمشهر قرار دارد و در این منطقه میادین مشترک وجود دارد. اگر امروز سرمایه گذاری را شروع کنیم 4 تا 5 سال دیگر فرصت برداشت از این میادین به ما می رسد ولی عراق در حال برداشت نفت از این میادین است. این برداشت نفت عراق از میادین مشترک، ما را یاد میادین مشترک گاز ما با قطر می اندازد که این کشور هم در حال برداشت گاز از میادین مشترک است و ما قبلا نگران برداشت گاز اضافه قطر از این میادین بودیم و به تکاپو افتادیم تا در برداشت گاز از قطر عقب نیفتیم؛ حالا می بینیم میادین مشترک نفتی هم داریم که در حال برداشت است و ما کاری نمی کنیم. سوالی که مطرح می شود این است که آیا می خواهیم چند سال بعد در مورد میادین مشترک نفتی مان قبطه بخوریم که عراق در حال استحصال نفت بیشتر از این میادین مشرک است؟ یعنی نفتی که بخشی از آن متعلق به ماست اما به دلیل سو مدیریت و بی توجهی فقط شاهد و نظارگر برداشت آن هستیم و میادین را به حال خود رها کردیم، درحالیکه می توانیم روی ان ها تمرکز کنیم. باید گفت که متاسفانه آن قدم خاص و مؤثر در راستای رشد و توسعه كشور برنداشته شد
.
نکته دیگری که علاقمندم مطرح کنم این است که هم اکنون به دلیل افت فشارمیادین گازی پارس جنوبی برای مدیریت صیانت ازآن ها و افزایش ضریب بازیافت اولیه ،ثانویه وثالثیه وپروژه های ترزیق گازبه میادین ، وپروژه های فشارافزائی نیازمند فعالیت های عظیم ومنابع مالی گسترده درداخل است .
گفته می شود این طرح پالایشگاه سازی فراسرزمینی در واقع اقدامی موثر در صدور خدمات فنی و مهندسی است؟
70 درصد ظرفیت مهندسی کشور ما بیکار هستند که با ساخت پالایشگاه و توسعه این صنعت می توانیم به نیاز بخش عظیمی از این مهندسان پاسخ دهیم. مطمئن باشیدجهان خدمات فنی مهندسی ما را به شرط تامین مالی می خواهند.
این توجیهی که جهان به سمت سوخت پاک و سوخت های غیرفسیلی می رود آیا می تواند دلیلی باشد که ما خیلی به فکر توسعه صنعت نفت نباشیم؟
بر طبق برآوردها گفته اند تاسال 2030 میلادی اگر استفاده از انرژی اتمی به 300 درصد رشدکند، انرژی های فسیلی به دلیل ارزان بودن ،همچنان حدود 70تا 75 درصداتکاء امنیت انرژی جهان رابخود اختصاص داده است. همچنین بسیاری ازکشورهای تولیدکنندگان امروز نفت وگاز به مصرف کنندگان فرداتبدیل می شوند. یعنی هنوز 75 درصد امنیت انرژی جهان به استفاده از سوخت های فسیلی است و ما دومین کشور منابع فسیلی در منطقه هستیم که متاسفانه در زمینه توسعه آن غفلت کردیم. حالا هم که فهمیدیم غفلت کردیم که دیگر نباید برویم تمرکزمان را به جای دیگری معطوف کنیم و برای ونزوئلا و یا دیگر کشورها پالایشگاه سازی کنیم. اگر علاقمند به سرمایه گذاری هستیم از همین جا شروع کنیم. اگر پول و سرمایه داریم همین جا به کار بگیریم. اتفاقا ما به دلیل تحریم ها و محدودیت های بین المللی باید تمرکزمان را به منابع داخلی ببریم و این بخش ها را تقویت کنیم، واین درحالی است که خود ما نیازمند استفاده ازبازارهای مالی جهانی آن هم درشرایط تحریم هستیم.
ما باید تصمیمات و تدابیر ویژه و هدفمندی را در زمینه صنعت نفت و تولیدات نفتی بگیریم و از سرمایهها و منابع ملی خود حداكثر بهره اقتصادی را ببریم چرا كه بندناف امنیت جهانی به ما متصل است و ما بایدسهم ۱۴ درصد از كل بازار اوپک را به خود اختصاص دهیم تاجایگاه قدرتمان در اوپک ومعادله امنیت انرژی جهان را بازپس گیریم .
بیژن زنگنه وزیر نفت سابق خیلی اعتقادی به ساخت پالایشگاه و سرمایه گذاری در این بخش نداشت. تاثیر این تفکر مدیریتی بگویید.
بیژن زنگنه یک جبری را در اقتصاد صنعت نفت جا انداخت که پالایشگاه سازی موضوعی غیر اقتصادی است. فرمول سازی کردند و توجهی به توسعه نفت و پالایشگاه سازی نشد. به اعتقاد من این خیانتی به صنعت نفت و منابع عظیم هیدروکربوری کشور است که ما در اختیار داریم. تمام کارهایی که انجام دادیم بعدش پشیمان شدیم. مثلا همه افتخارات ما و تمام دولت های گذشته تاکنون این بوده است که گازرسانی بخصوص براساس انرژی پاک ودولت رفاه را توسعه دهیم. یعنی دولت ها به گونه ای دولت رفاه شدند. با ایده گازرسانی سراسری هر کدام این را از افتخاراتشان در نظر گرفتند. البته مشکلی نیست گاز رسانی کردند اما حالا که به اینجا رسیدند چرا به مردم می گویند مصرف نکنند چون گاز کم است تامین منابع گاز با مشکل مواجه شده است. گاز صنایع را قطع می کنیم چون نمی توانیم به اندازه کافی ، گاز خانگی و صنایع را تامین کنیم. گاز لازم برای تزریق به میادین نفتی برای فشارافزائی وصیانت ازمیادین نفت، نداریم و این موضوعات ما را با چالش اساسی مواجه کرده است .درحالی که بجای تولید روزانه 4/1 میلیارد مترمکعب که قراربود درافق 1394 برسیم ،امروز به750 تا 800 میلیون مترمکعب رسیدیم ،و باز هم مردم را مقصرمی دانیم ،مردم را اول معتادبه مصرف گازمی کنیم وباتبلیغات آن رای اعتماد ازمجلس می گیریم و بعد می خواهیم آنهارامحروم ویاهزینه مصرف رابرای آن ها افزایش دهیم . حال این جا سئوالی مطرح می شود، پس چطور شد روزی گازرسانی سراسری را از افتخاراتمان در نظر گرفتیم اما الان می گوییم مصرف نکنید چون گاز کم است؟ چرا قبلا به این روزها فکر نکردیم؟
باز تکرار می کنم تصمیم گیری باید با درایت و تامل باشد. نه اینکه سال ها از تصمیمات عملی شده اظهار پشیمانی کنیم که متوجه شویم اشتباه کردیم درحالیکه می توانستم قدم های بهتری برداریم. امروزهم می خواهیم به غلط وبه اشتباه تنگه هرمز،گوره وخارگ که ازمولفه های قدرت ما است رادوربزنیم وبابهانه عمران سواحل مکران خط لوله 1000کیلومتری ازجنوب تابندرجاسک برای صادرات نفت خام را اجراکنیم .درحالی که بجای آن می توانستیم صنایع موجود درشرق کشورمثل کرمان،یزدواصفهان رابه آنجا منتقل کنیم ومشکل نیازبه آب این صنایع راحل کنیم وپروژه اشتباه انتقال آب از خوزستان به شرق کشور را به زباله دان تاریخ بسپاریم و این مشکل سیاسی دراین استان راحل کنیم .تاکی بایدمرثیه های برتصمیمات غلط رابسراییم .
توسعه صنعت نفت و پالایشگاه سازی یکی از موضوعاتی است که سال ها باید دنبال می شد و حتی در برنامه ریزی ها هم به کرات نسبت به انجام آن سفارش شده است؛ اما می بینم که در دولت ها این موضوع به غفلت رفته است و دولت سیزدهم نیز به جای توسعه میادین، موضوع پالایشگاه های فراسرزمینی را پیش گرفته است که نیاز به تامل بیشتری است.
و توضیحات پایانی ...
درپایان بایدعرض کنم که تئوری پالایشگاه های فراسرزمینی مثل همان ایده غلط آقای روحانی درمورداجاره مزارع فراسرزمینی تایلندبود و تعطیلی مزارع خودمان شد ،توان مدیریت آب نداریم وصورت مسئله راپاک می کنیم. ما این همه شرکت بیکارداریم و هم اکنون شرکت چینی مجری فاز2 پالایشگاه فعلی آبادان است و بعد صحبت ازصدورخدمات فنی مهندسی وپالایشگاه فراسرزمینی می کنیم.
میدان جزیره مینو قراربود درسال 1397 به بهره برداری برسد، فاز3 میدان دارخوئن سال ها ازموعد بهره برداری اش گذشته است ،کی قراراست سرنوشت این پروژه های عقب افتاده راتعیین کنند .آیاونزوئلا حاضراست منابع مالی رابیاورد و این پروژه هارا اجراکند که مامی خواهیم پروژه های آن ها را با منابع مالی نداشته پالایشگاه های ونزوئلا راه اندازی کنیم؟
من 30سال پیش مسئول پروژه عظیم خط لوله انتقال نفت وگازبه اروپا بودم .همه مطالعات انجام شدکه متاسفانه آقای زنگنه ،پروژه کرسنت وتوسعه میدان سیری رابرای انتقال گازبه امارات مطرح ،وپروژه مزبوررامتوقف کردند. امروزدربحث اکراین وبرای انرژی اروپا متوجه می شویم که اگرپروژه را اجرا می کردیم به مفهوم واقعی مدیریت فراسرزمینی انرژی و ابعاداقتصادی ،امنیتی وصدورخدمات فنی مهندسی آن می رسیدیم وبوسیله آن بند ناف امنیت انرژی اروپا را به اقتصادانرژی خودگره می زدیم و به عنوان یک مولفه قدرت امروزبازیگرصحنه این درگیری می شدیم و بی شک برتسریع درتوافق برجام هم اثرمی گذاشت. یادبگیریم که مدیریت 20سئوال ویکروزتصمیم بهترازمدیریت یکروز تصمیم و 20سال سئوال است وخط بطلان برپالایشگاه های فراسرزمینی بکشیم ونیم نگاهی به توسعه نفت ،گازوپتروشیمی خودمان بیندازیم .
این گفتگو در
ماهنامه دنیای انرژی مربوط به اتحادیه اوپکس هم منتشر شده است